الحجر ١

از الکتاب
کپی متن آیه
الر تِلْکَ‌ آيَاتُ‌ الْکِتَابِ‌ وَ قُرْآنٍ‌ مُبِينٍ‌

ترجمه

الر، این آیات کتاب، و قرآن مبین است.

الف، لام، را. اين آيات كتاب و قرآن روشنگر است
الف، لام، راء. اين است آيات كتاب [آسمانى‌] و قرآن روشنگر.
الر (اسرار این حروف نزد خدا و رسول است) این است آیات کتاب خدا و قرآنی که (راه حق و باطل را) روشن و آشکار می‌گرداند.
الر ـ این [آیات بلندمرتبه] آیات کتاب الهی و آیات قرآنِ روشنگر [با عظمت] است.
الف، لام، را. اين است آيات كتاب و قرآن روشنگر.
الر الف لام راء این آیات کتاب آسمانی و قرآن مبین است‌
الف، لام، را. اين است آيه‌هاى كتاب و قرآن روشن و روشن‌كننده.
الف. لام. را. این آیه‌های کتاب (منزّل آسمانی) و قرآن روشن (یزدانی) است.
الر. آنهاست (تمامی‌) آیات کتاب (وحیانی) و قرآنی روشنگر.
این است آیتهای کتاب و قرآنی آشکار

Alif, Lam, Ra. These are the Verses of the Book; a Quran that makes things clear.
ترتیل:
ترجمه:
سوره الحجر آیه ١ الحجر ٢
سوره : سوره الحجر
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الر»: (نگا: بقره / . «تِلْکَ»: آن. در اینجا به معنی این و اشاره به سوره مبارکه حجر است. «الْکِتَابِ»: مراد قرآن است که ذکر لفظ (قُرْآنٍ): بعد از آن عنوان تأکید را دارد. «مُبِینٍ»: روشن. روشنگر.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ قُرْآنٍ مُبِينٍ «1»

الف لام راء، آن است آيات كتاب (آسمانى) و قرآن روشن و روشنگر.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ قُرْآنٍ مُبِينٍ «1»

الر: اختلاف در فواتح السور و حروف مقطعه سابقا مذكور شد. در منهج‌ «1»- از حضرت امير المؤمنين عليه السّلام معنى حروف مقطعه پرسيدند، فرمود: اگر در آن سخن گويم متكلف باشم، و حق تعالى پيغمبر خود را فرمود كه بگو (وَ ما أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ) و نزد بعضى هر حرف آن اشاره به اسمى است: الف به «اللّه» و «ل» به اسم جبرئيل و «ر» به اسم رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، يعنى اين كلام از خدا به واسطه جبرئيل به رسول نازل شده.

تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ قُرْآنٍ مُبِينٍ‌: اين آيات نازل شده، آيات كتاب و قرآنى است كه ظاهر كننده حق از باطل و مميز محق از مبطل مى‌باشد، يا مبين حلال و حرام و اوامر و نواهى. مراد به كتاب و قرآن، هر دو يكى و آن عبارت از اين سوره يا تمام قرآن است، و اينكه به دو نام مذكور شده به جهت آن است كه هر نامى دلالت كند بر معنى. اما كتاب، پس به اعتبار آنكه تمام كتابها در مقابل آن ناقص و او كامل مى‌باشد؛ و اما قرآن، به اعتبار آنكه جمع شده است از قصص و امر و نهى و وعد و وعيد و آيات و سور. و نزد قتاده مراد به كتاب كتب منزله قبل از قرآن، و نزد مجاهد مراد تورات و انجيل است.

نكته: تنكير قرآن جهت تعظيم و تفخيم است، يعنى آيات، كلامى كه جامع است ميان اين كتابى است كامل، و قرآنى است مبين رشد از غى به بيان عربى.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

الر تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ وَ قُرْآنٍ مُبِينٍ «1» رُبَما يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ كانُوا مُسْلِمِينَ «2» ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَ يَتَمَتَّعُوا وَ يُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ «3» وَ ما أَهْلَكْنا مِنْ قَرْيَةٍ إِلاَّ وَ لَها كِتابٌ مَعْلُومٌ «4»

ما تَسْبِقُ مِنْ أُمَّةٍ أَجَلَها وَ ما يَسْتَأْخِرُونَ «5»

ترجمه‌

اين آيتهاى كتاب و قرآن آشكار كننده است‌

بسا باشد كه آرزو كنند آنانكه كافر شدند كاش بودند مسلمانان‌

واگذار آنانرا بخورند و كامرانى كنند و مشغول كند آنها را آرزو پس زود باشد كه بدانند

و هلاك نكرديم هيچ بلدى را مگر آنكه بود برايش نوشته‌اى دانسته شده‌

پيشى نگيرد هيچ گروهى اجلش را و باز پس نمانند.

تفسير

راجع به الر در سور سابقه، و كليّه فواتح السّور در اوّل سوره بقره بيانى وافى گذشت و مفاد آيه اوّل آنستكه اين سوره و آيات، آيتهاى آنكتاب موعود الهى است به پيغمبر خاتم و قرآن بيان كننده حقايق و احكام است و راجع بآيه دوّم عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده‌اند كه چون روز قيامت شود منادى حق ندا كند كه داخل نميشود در بهشت مگر مسلمان پس در آنروز كفّار آرزو كنند كه كاش مسلمان بودند و در مجمع نيز از آنحضرت اين معنى را نقل نموده و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه چون اهل آتش در آن جمع شوند و با آنها از اهل قبله كسانى باشند كه خدا امر فرموده، كفّار بمسلمانان گويند آيا شما مسلمان نبوديد گويند بلى بوديم گويند پس چه فائده‌اى داشت اسلام براى شما كه با ما داخل آتش شديد گويند ما گناهكار بوديم و براى گناهانمان گرفتار شديم پس خداوند گفتگوى آنها را ميشنود و امر ميفرمايد اهل اسلام را از آتش بيرون آورند و در اين وقت كفّار ميگويند اى كاش ما مسلمان بوديم و ظاهرا مراد از اسلام ايمان است چون غير اهل ايمان از فرق مسلمانان مخلّد در آتش خواهند بود و محتمل است مراد آرزوى آنها در دنيا بعد از فتوحات اسلامى باشد كه ميگفتند كاش ما قبلا مسلمان شده بوديم‌


جلد 3 صفحه 244

تا در زمره سابقين در اسلام محسوب ميشديم در هر حال خداوند به پيغمبر خود دستور ميدهد كه آنها را بحال خودشان واگذار چون قابليّت هدايت را ندارند و تمام همّ و فكرشان مانند حيوانات مصروف بخوردن و لذت بردن از لذائذ فانيه دنياى دنى است و مشغول نموده است آنها را آرزوهاى طولانى كه بجائى نميرسد از فكر در مبدء و معاد ولى بعد از مرگ و روز جزا خواهند دانست كه چيزيكه بدرد آنها ميخورد عقائد حقّه و اعمال صالحه بود كه كسب نكردند و تهى دست با بار گران بمحشر آمدند در كافى از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه جز اين نيست ميترسم بر شما از دو چيز متابعت هوى و درازى آرزو امّا متابعت هوى پس باز ميدارد از حقّ و امّا درازى آرزو پس فراموش مينمايد آخرت را و از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود وقتى سزاوار شد ولايت خدا و سعادت مى‌آيد اجل ميان دو چشم و ميرود آرزو پشت سر و وقتى سزاوار شد ولايت شيطان و شقاوت مى‌آيد آرزو ميان دو چشم و ميرود اجل پشت سر و نبايد كفّار مغرور شوند از آنكه خداوند بآنها مهلت داده چون هيچ قوم و جماعت و اهل بلدى معذب نشدند و بهلاكت نرسيدند مگر آنكه اجل مقدر مكتوب در لوح محفوظ آنها رسيده بود و هيچ امّت و گروهى پيشى نميگيرند بر اجل محتوم خودشان و باز پس نميمانند از آن بلكه تمامى در موعد مقرّر مقدّر بهلاكت و مجازات اعمال خواهند رسيد ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ

الر تِلك‌َ آيات‌ُ الكِتاب‌ِ وَ قُرآن‌ٍ مُبِين‌ٍ «1»

(الر) مكرر گفته‌ ‌شده‌ ‌که‌ ‌از‌ رموز ‌است‌ و ‌هر‌ چه‌ بگوئيم‌ تفسير برأي‌ ‌است‌ (تلك‌) اشاره‌ باين‌ سوره‌ مباركه‌ ‌است‌ (آيات‌ الكتاب‌) ‌يعني‌ يك‌ قسمت‌ ‌از‌ كتاب‌ الهي‌ ‌که‌ قرآن‌ مجيد ‌است‌ آيات‌ ‌اينکه‌ سوره‌ مباركه‌ ‌است‌ ‌که‌ 99 ‌آيه‌ ‌است‌ و ‌در‌ اول‌ سوره‌ بقره‌ مجلد اول‌ اسامي‌ قرآن‌ ‌را‌ ذكر كرديم‌ و وجه‌ اطلاق‌ كتاب‌ ‌بر‌ قرآن‌ ‌را‌ بيان‌ نمود رجوع‌ كنيد (و قرآن‌) عطف‌ بآيات‌ ‌است‌ و لذا مضموم‌ ‌است‌ نه‌ عطف‌ بالكتاب‌ ‌باشد‌

جلد 12 - صفحه 3

و الا مكسور ‌بود‌ و مدخول‌ آيات‌ ‌بود‌ ‌يعني‌ آيات‌ قرآن‌ بلكه‌ نفس‌ آيات‌ قرآن‌ مجيد ‌است‌ و عطف‌ بيان‌ ‌است‌، ‌پس‌ اشكالي‌ ‌که‌ بعضي‌ كردند ‌که‌ قرآن‌ همان‌ كتاب‌ ‌است‌ تكرار ‌براي‌ چه‌ وارد نيست‌، مي‌گوييم‌ آيات‌ كتاب‌ قرآن‌ ‌است‌ زيرا ‌آيه‌ ‌آيه‌ نازل‌ ‌شده‌ و روح‌ الامين‌ قرائت‌ كرده‌ بلكه‌ الفاظ ‌آنها‌ ‌را‌ خداوند ايجاد فرموده‌ لذا كلام‌ الهي‌ ‌است‌ و ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ يكي‌ ‌از‌ اسماء الهي‌ متكلّم‌ ‌است‌ و موسي‌ ‌را‌ كليم‌ اللّه‌ گفتند و ‌در‌ ليلة المعراج‌ خداوند بدون‌ واسطه‌ ملك‌ ‌با‌ پيغمبرش‌ تكلّم‌ فرمود (مبين‌) زيرا قرآن‌ مبين‌ تمام‌ وظائف‌ ديني‌ ‌است‌، اما مطالب‌ اعتقادي‌ ‌را‌ بادله‌ واضحه‌ و منطق‌ صحيح‌ بيان‌ فرموده‌، و اما قصص‌ انبياء ‌را‌ ‌براي‌ تنبيه‌ بندگان‌ مكرر بيان‌ كرده‌ و دستورات‌ علميّه‌ ‌را‌ ‌هم‌ نشان‌ داده‌ بالجمله‌ (وَ لا رَطب‌ٍ وَ لا يابِس‌ٍ إِلّا فِي‌ كِتاب‌ٍ مُبِين‌ٍ) انعام‌ ‌آيه‌ 59 وَ كُل‌َّ شَي‌ءٍ أَحصَيناه‌ُ فِي‌ إِمام‌ٍ مُبِين‌ٍ يس‌ ‌آيه‌ 11 و بالجمله‌ تمام‌ علم‌ قرآن‌ نزد امام‌ ‌است‌ و تمام‌ علم‌ امام‌ ‌در‌ قرآن‌ ‌است‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 1)- باز در آغاز این سوره با حروف مقطعه «الف، لام، راء» (الر).

برخورد می‌کنیم که نمایانگر ترکیب این کتاب بزرگ آسمانی که راهگشای همه انسانها به سوی سعادت می‌باشد، از حروف ساده الفبا است، همین ماده خامی که

ج2، ص522

در اختیار همه افراد بشر حتی کودکان دو سه ساله قرار دارد، و این نهایت درجه اعجاز است که از چنان مصالحی چنین محصول بی‌نظیری ساخته شود.

و لذا بلافاصله بعد از آن می‌گوید: «اینها آیات کتاب آسمانی و قرآن آشکار است» (تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ وَ قُرْآنٍ مُبِینٍ). که بیان کننده حقایق و روشنگر حق از باطل می‌باشد.

نکات آیه

۱- «الر» از رمزهای قرآن است. (الر تلک ءایت الکتب)

۲- «الر» از زمره آیات قرآن کریم بوده و داراى عظمت است. (الر تلک ءایت الکتب) برداشت فوق، بر اساس این احتمال است که «الر» مبتدا و جمله «تلک آیات الکتاب» خبر آن باشد.

۳- آیه هاى سوره حجر، داراى ارزش، قداست و عظمت (تلک ءایت الکتب) برداشت فوق، مبتنى بر این است که مشارالیه «تلک» همین سوره حجر باشد و چون «تلک» براى اشاره به دور است، مى تواند بیانگر عظمت و مرتبه والاى این سوره باشد.

۴- قرآن، قبل از به پایان رسیدن نزول مجموعه آیات آن، به عنوان کتاب معرفى شده است. (الر تلک ءایت الکتب و قرءان مبین) با اینکه این سوره مکى است و هنوز همه آیات قرآن در آن هنگام نازل نشده بود، از قرآن، به عنوان «کتاب» یاد شده است.

۵- نام گذارى آخرین کتاب آسمانى به «قرآن» و تقسیم بندى آن به «آیات»، از جانب خداوند بود. (الر تلک ءایت الکتب و قرءان مبین)

۶- آیات قرآن، آیاتى فرود آمده از لوح محفوظ (الر تلک ءایت الکتب و قرءان مبین) با توجه به اینکه لفظ «قرآن» پس از «الکتاب» ذکر شده و نیز اصل درآوردن لفظ مترادف، تأسیس است نه تأکید و تکرار، احتمال دارد که مراد از «الکتاب» لوح محفوظ باشد.

۷- قرآن، کتابى ارجمند و والا در پیشگاه خداوند (و قرءان مبین) تنوین تنکیر «قرآن» براى تفخیم و تعظیم است و بر نکته یاد شده دلالت مى کند.

۸- آیات قرآن کریم، آیاتى روشن و قابل فهم (و قرءان مبین) برداشت فوق، مبتنى بر لازم بودن «مبین» است که به معناى آشکار و روشن است.

۹- آیات قرآن، جدا کننده حق از باطل و ملاک تمیز بین آن دو (و قرءان مبین) برداشت فوق، مبتنى بر متعدى بودن «مبین» است که در لغت به معناى جدا کننده بین دو شىء آمده است و به قرینه مقام، مراد از آن ایجاد تمایز حق از باطل مى باشد.

روایات و احادیث

۱۰- «عن جابر بن عبدالله الأنصارى قال: ... وجدت ... سیدى على بن الحسین(ع) ... یدعو ... و قال: إلهى و سیدى ... و قلت: ... «ألر تلک آیات الکتاب» ... ثنیت بالکتاب مع القسم الذى هو اسم من اختصصته لوحیک و استودعته سرّ غیبک...;[۱] از جابر بن عبدالله أنصارى روایت شده است که گفت: آقا و سرورم على بن الحسین(ع) را یافتم در حالى که ... دعا مى کرد ... و مى گفت: اى معبود من و اى سید من!... تو فرمودى:... «ألر تلک آیات الکتاب» [و بدین طریق] سخن از کتاب خود را توأم با قسمى آوردى که نام کسى است که او را به وحى خود اختصاص دادى و راز غیب خویش را به ودیعت به او سپردى ...».

موضوعات مرتبط

  • حروف مقطعه ۱: عظمت حروف مقطعه ۱ ۲; فلسفه حروف مقطعه ۱ ۱۰
  • حق: ممیز حق و باطل ۹
  • خدا: افعال خدا ۵
  • سوره حجر: عظمت آیات سوره حجر ۳
  • قرآن: آیات قرآن ۲; آیه بندى قرآن ۵; تاریخ قرآن ۴; رموز قرآن ۱; سهولت فهم قرآن ۸; عظمت قرآن ۷; قرآن و لوح محفوظ ۶; نامگذارى قرآن ۵; نامهاى قرآن ۴; نزول آیات قرآن ۶; نقش قرآن ۹; وضوح قرآن ۸; ویژگیهاى آیات قرآن ۹
  • کتاب ۴:
  • محمد(ص): رموز بین خدا و محمد(ص) ۱۰

منابع

  1. نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۹۱; بحارالأنوار، ج ۸۸- ، ص ۸، ح ۳.