الأعراف ١٨٣

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ أُمْلِي‌ لَهُمْ‌ إِنَ‌ کَيْدِي‌ مَتِينٌ‌

ترجمه

و به آنها مهلت می‌دهم (تا مجازاتشان دردناکتر باشد)؛ زیرا طرح و نقشه من، قوی (و حساب شده) است. (و هیچ کس را قدرت فرار از آن نیست.)

و به آنها فرصت مى‌دهم، كه مكر و تدبير من بسى محكم است
و به آنان مهلت مى‌دهم، كه تدبير من استوار است.
روزی چند به آنها مهلت دهیم، که همانا مکر و عقاب من بس شدید است.
و به آنان مهلت می دهیم؛ [زیرا از سیطره قدرت ما بیرون رفتنی نیستند] یقیناً تدبیر ونقشه من استوار است.
و به آنها مهلت دهم، كه تدبير من استوار است.
و آنان را مهلت می‌دهم چرا که مکر من متین است‌
و آنان را مهلت مى‌دهم زيرا كه تدبير من استوار است.
و به آنان مهلت می‌دهم (و در عقوبت ایشان شتاب نمی‌ورزم و در گمراهی رهایشان می‌سازم). بیگمان طرح و نقشه‌ی من سخت استوار است (و دائماً ایشان را می‌پاید و نابودشان می‌نماید).
و برایشان مهلت می‌دهم. به‌راستی مَکر من پایدار و استوار است.
و مهلتشان دهیم که همانا نیرنگ من است استوار

And I will encourage them. My plan is firm.
ترتیل:
ترجمه:
الأعراف ١٨٢ آیه ١٨٣ الأعراف ١٨٤
سوره : سوره الأعراف
نزول : ١٠ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أُمْلِی»: مهلت می‌دهم (نگا: آل‌عمران / . «کَیْد»: چاره‌جوئی نهانی. «مَتِینٌ»: محکم و استوار.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ «183»

و به آنان مهلت مى‌دهم (تا پيمانه پر شود،) همانا تدبير من محكم و استوار است (و هيچ كس را قدرت فرار از آن نيست).


«1». تفسير مجمع‌البيان.

«2». تفسير نمونه؛ كافى، ج 1، ص 44.

جلد 3 - صفحه 231

نکته ها

«استدراج» كه يكى از سنّت‌هاى الهى نسبت به مكذّبان و مُترفان است، از «دَرَجَةٌ» به معناى درهم پيچيدن تدريجى است. «1» اين سنّت در آيه‌ى 44 سوره‌ى قلم هم آمده است.

حضرت على عليه السلام فرمود: «آنان كه در رفاه و آسايش زندگى مى‌كنند، به فكر خطر استدراج باشند، مبادا نعمت‌ها وسيله‌ى خواب و غفلت آنان شود». «2» همچنين فرمودند: «كسى كه در مواهب و امكانات بسيار زندگى كند و شكر نعمت را بجا نمى‌آورد و آن را مجازات استدراجى نداند، از نشانه‌هاى خطر غافل مانده است». «3» آرى، خداوند مهلت مى‌دهد، امّا اهمال نمى‌كند. چنانكه بزرگان گفته‌اند: «انّ اللّه يمهل و لا يهمل»

حضرت على عليه السلام فرمود: «هنگامى كه خداوند اراده خيرى براى بنده‌اى كند، به هنگام انجام گناه او را گوشمالى مى‌دهد تا توبه كند، ولى هنگامى كه بر اثر اعمالش، بدى و شرى مقدّر شود، هنگام گناه نعمتى به او مى‌بخشد تا توبه و استغفار را فراموش كند و به گناه ادامه دهد كه در واقع نوعى عذاب مخفيانه و به تدريج است. چنانكه خداوند مى‌فرمايد: «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ»». «4»

كيد الهى و مهلت و طول عمر دادن به عنوان «استدراج»، بارها در آيات قرآن آمده است، مثل اين آيات: «لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً» «5» كفّار گمان نكنند كه مهلتى كه به آنان مى‌دهيم، خير آنهاست بلكه ما از اين جهت به آنان مهلت مى‌دهيم تا بر گناهانشان بيافزايند، «فَذَرْهُمْ فِي غَمْرَتِهِمْ حَتَّى حِينٍ» «6»، پس ايشان را در غفلتشان واگذار. و نيز آيات: 196 سوره‌ى آل‌عمران، 44 سوره‌ى انعام، 55 سوره‌ى توبه و 55 و 56 سوره‌ى مؤمنون.

گاهى نعمت‌هاى الهى، پرده‌پوشى‌هاى خداوند و ستايش‌هاى مردمى، همه و همه، از وسائل غرور و سرگرمى و به نحوى استدراج است. «7»


«1». مفردات راغب.

«2». تفسير نورالثقلين.

«3». تفسير نمونه.

«4». تفاسير نمونه و برهان.

«5». آل‌عمران، 178.

«6». مؤمنون، 54.

«7». تفسير نمونه.

جلد 3 - صفحه 232

حضرت على عليه السلام فرمود: «تحريف‌گران توجيه‌كار كه هر روز مطيع طاغوتى هستند، مشمول قانون استدراج مى‌باشند». «1»

امام صادق عليه السلام فرمود: «خداوند، دوستان خود را با تلخى‌ها هشدار مى‌دهد و نااهلان را در رفاه، رها مى‌كند». «2»

از امام سؤال شد از كجا بفهميم نعمت‌هاى موجود در اختيار ما استدراج است يا نه؟ امام در جواب فرمود: اگر شكر نعمت به جاى آورى نگران نباش استدراج نيست. «3»

پیام ها

1- تكذيب آيات روشن الهى، به سقوط تدريجى وهلاكت مخفى مى‌انجامد. «وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ» (چوب خدا، صدا ندارد)

2- مهلت دادن به مردم، از سنّت‌هاى خداست، تا هر كس در راهى كه برگزيده، به نتيجه برسد و درها به روى همه باز باشد، هم فرصت طغيان داشته باشند، هم مجال توبه و جبران. «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ»

3- غالباً سقوط انسان، پلّه پله و آرام آرام است. «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ»

4- عمر و زندگى، به دست خداست و گنهكار را از قدرت خدا گريزى نيست. «وَ أُمْلِي لَهُمْ»

5- خداوند فرصت توبه و جبران به كافران مى‌دهد، ولى آنان لايق نيستند. «وَ أُمْلِي لَهُمْ»

6- هميشه نعمت‌ها نشانه‌ى لطف خدا نيست، گاهى زمينه‌اى براى قهر ناگهانى خداوند است. «أُمْلِي‌- كَيْدِي»

7- مرفّهان غافل، با تدبير خدا طرفند. «أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي» (همان گونه كه كيد، عملى پنهانى است، استدراج نيز عذابى مخفيانه مى‌باشد)


«1». تفسير نورالثقلين.

«2». تفسير نمونه.

«3». اصول كافى، ج 2، باب استدراج.

جلد 3 - صفحه 233

8- خطر غرور و غفلت تا حدّى است كه خداوند با سه تعبير پياپى آن را مطرح كرده است. «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ‌- أُمْلِي لَهُمْ‌- كَيْدِي»

9- طرح و تدبير الهى، شكست ناپذير است. «إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ (183)

وَ أُمْلِي لَهُمْ‌: و مهلت دهيم ايشان را مدتى، پس بگيريم ايشان را كه: انّ اللّه يمهل و لا يهمل. و عدم معاجله بر اخذ ايشان، به جهت آن است كه معاجله به عقوبت كسى كند كه خوف فوت آن را داشته باشد؛ و از حيطه سلطنت و قدرت ما هيچ چيز خارج نشود. إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ‌: بدرستى كه اخذ من، سخت، كه دفع نكند او را چيزى. و تسميه اخذ به كيد، به جهت آنكه كيد عملى است‌


«1» مدرك پيشين، حديث اوّل.


جلد 4 صفحه 257

مخفى، همچنين اخذ به استدراج از اين قبيل است، چه ظاهر آن احسان، و باطن آن خذلان، پس اطلاق كيد بر آن مستحسن باشد. و يا مراد به كيد، عذابى است متين و قوى كه مانع و دافعى نداشته باشد.

شأن نزول: از حسن و قتاده نقل شده كه: پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم به كوه صفا برآمده، قريش را دعوت به خدا پرستى و ترهيب و تخويف از بت پرستى مى‌نمود. قريش مى‌گفتند: انّ صاحبهم قد جنّ بات ليلا يصوت الى الصّباح. آيه شريفه نازل شد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سوره الأعراف «7»: آيات 182 تا 184

وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ (182) وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ (183) أَ وَ لَمْ يَتَفَكَّرُوا ما بِصاحِبِهِمْ مِنْ جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلاَّ نَذِيرٌ مُبِينٌ (184)

ترجمه‌

و آنانكه تكذيب نمودند آيتهاى ما را زود است بتدريج مى‌اندازيم آنها را بهلاكت از آنجا كه نميدانند

و مهلت ميدهم مر ايشانرا همانا مكر من محكم است‌

آيا انديشه نمى‌كنند كه نيست در يارشان جنونى نيست او مگر بيم دهنده آشكار.

تفسير

استدراج طلب درجه است كه آن نردبان است خداوند تشبيه فرموده است حال كفار را بنردبان در آنكه شخص را بتدريج بمحل عالى يا سافل ميرساند و آنها را بكسانيكه از آن پائين مى‌آيند و خود را بقائد آنها از اين نردبان براى آنكه آنها را ناگهان بچاه اندازد و اين بآنستكه نعمت را بر آنها روز بروز افزوده ميفرمايد تا گمان كنند كه خداوند لطف مخصوصى بآنها دارد و بر معصيت خود بيفزايند و مستحق عذاب شديد شوند چون استحقاق اين سلوك را بعمل خودشان پيدا كرده‌اند و لازمه اين مهلت است در انتقام و اينكه كيد ناميده شده براى آنستكه ظاهر آن احسان و باطنش خذلان است است و محكم است كه كسى نمى‌تواند رهائى از آن پيدا كند و قمى ره فرموده استدراج‌


جلد 2 صفحه 498

تجديد نعم است در عقب معاصى و در كافى از امام صادق (ع) نقل نموده كه پرسيدند از اين آيه فرمود بنده گناه ميكند پس نعمت او افزوده ميشود و مشغول ميكند آن نعمت او را از طلب مغفرت از آنگناه و نيز از آنحضرت روايت شده است كه چون خدا بخواهد براى بنده خير را و او گناه كند در عقب آن ميرساند باو بلائى را تا متذكر استغفار شود و وقتى بخواهد براى بنده شر را و او گناه كند در عقب آن ميرساند باو نعمتى را تا فراموش كند استغفار را و باقى بماند در گناه و اين مراد است از قول خداوند سنستدرجهم من حيث لا يعلمون يعنى بنعم بعد از معاصى و كفار مكه وقتى ميديدند پيغمبر (ص) را كه حاضر نشد بهيچ قيمتى دست از دعوت بردارد با آنكه آنها حاضر بودند كه تأمين نظر او را بهر قيمتى بخواهد بنمايند ميگفتند خالى از جنون نيست چنانچه وقتى آيات قرآن را ميشنيدند كه مانند آنرا نشنيده بودند ميگفتند شاعر است و وقتى معجزات را مشاهده ميكردند ميگفتند ساحر است و امثال اين مهملات لذا خداوند باين تقريب آنها را ردّ فرموده كه اين شخص همان رفيق شفيق و يار ديرين و محمد امين است كه در ميان شما مسلّم در عقل و خلق و دانش بود چه شد بمجرّد آنكه شما را بدين حق دعوت نمود و از عذاب خدا بيم داد نسبت جنون باو داديد معلوم است سخن شما از روى فكر و تعقّل نيست بلكه از باب تكبّر و عناد است و روايت شده است كه آنحضرت بكوه صفا بر آمد و اهل مكه را قبيله قبيله خواند و از عذاب خدا ترساند و آنها اين نسبت را بآنحضرت دادند و اين آيه نازل شد و در مجمع كيد را بعذاب تفسير نموده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ أُملِي‌ لَهُم‌ إِن‌َّ كَيدِي‌ مَتِين‌ٌ (183)

و مهلت‌ ميدهم‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ محققا كيد ‌من‌ بسيار محكم‌ ‌است‌.

وَ أُملِي‌ لَهُم‌ مهلت‌ الهي‌ اينست‌ ‌که‌ ‌در‌ دنيا تعجيل‌ ‌در‌ عقوبة ‌بر‌ ‌آنها‌ نميكند و ‌بر‌ اعمال‌ زشت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ نميگيرد مگر ‌در‌ جايي‌ ‌که‌ فساد ‌آنها‌ سرايت‌ بمؤمنين‌ بكند مثل‌ جزء فاسدي‌ ‌در‌ بدن‌ ‌که‌ مسريه‌ ‌باشد‌ ‌آن‌ ‌را‌ قطع‌ ميكنند.

إِن‌َّ كَيدِي‌ مَتِين‌ٌ مفسرين‌ نظر ‌به‌ اينكه‌ كيد و مكر ‌از‌ صفات‌ خبيثه‌ ‌است‌ و ساحت‌ قدس‌ ربوبي‌ منزه‌ ‌است‌ لذا كيد و مكر ‌را‌ حمل‌ ‌بر‌ عقوبت‌ و عذاب‌ كردند ‌يعني‌ عذاب‌ ‌من‌ سخت‌ ‌است‌، لكن‌ كيد و مكري‌ ‌که‌ ‌از‌ صفات‌ رذيله‌ شمرده‌ ‌شده‌ ‌با‌

جلد 8 - صفحه 42

مؤمنين‌ ‌است‌ و اما ‌با‌ كفار بخصوص‌ ‌در‌ مقام‌ عقوبت‌ ‌از‌ صفات‌ بارزه‌ ‌است‌ چنانچه‌ گفتند امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌در‌ جنگ‌ ‌با‌ عمرو ‌إبن‌ ‌عبد‌ ود ‌بعد‌ ‌از‌ ضربتي‌ ‌که‌ ‌بر‌ فرق‌ ‌علي‌ آمد فرمود ‌با‌ ‌اينکه‌ شجاعتت‌ كمك‌ ‌از‌ ‌براي‌ تو ميآيد برگشت‌ ببيند كيست‌ بكمك‌ ‌آن‌ آمده‌ حضرت‌ ضربتي‌ ‌بر‌ ران‌ ‌آن‌ ملعون‌ زد ‌که‌ ‌در‌ غلطيد و روي‌ زمين‌ افتاد، و همچنين‌ حضرت‌ قاسم‌ ‌عليه‌ ‌السلام‌ ‌در‌ مقابل‌ ازرق‌ شامي‌ فرمود بند ركاب‌ اسبت‌ ‌را‌ ببند خم‌ شد ضربتي‌ ‌بر‌ كمر ‌او‌ زد دو نيم‌ شد و كيد و مكر الهي‌ اينست‌ ‌که‌ معامله‌اي‌ ‌با‌ كفار ميكند ‌که‌ ‌بر‌ حسب‌ ظاهر ‌آنها‌ ‌را‌ خوش‌ آيد مثل‌ اقبال‌ دنيا ‌از‌ سلطنت‌ و رياست‌ و جاه‌ و مقام‌ و مكنت‌ و دولت‌ ولي‌ ‌در‌ حقيقت‌ عين‌ عقوبت‌ ‌است‌ لذا ميفرمايد وَ مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللّه‌ُ وَ اللّه‌ُ خَيرُ الماكِرِين‌َ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 47، و نيز ميفرمايد إِنَّهُم‌ يَكِيدُون‌َ كَيداً وَ أَكِيدُ كَيداً فَمَهِّل‌ِ الكافِرِين‌َ أَمهِلهُم‌ رُوَيداً طارق‌ ‌آيه‌ 15‌-‌ 17، ‌که‌ تفريع‌ ميفرمايد ‌بر‌ كيد ‌خود‌ ‌که‌ اي‌ پيغمبر ‌من‌ ‌آنها‌ ‌را‌ مهلت‌ ده‌ ‌من‌ ‌آنها‌ ‌را‌ مهلت‌ دادم‌ ‌تا‌ زمان‌ عقوبت‌ و البته‌ كيد ‌خدا‌ محكم‌ ‌است‌ و مكر ‌او‌ شديد (حلاوة الدنيا مرارة الاخرة و مرارة الدنيا حلاوة الاخرة)

‌هر‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ بزم‌ مقرب‌تر ‌است‌

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 183))- در این آیه همان مطلب را به این صورت تأکید می‌کند: چنان نیست که با شتابزدگی چنین کسانی را فورا مجازات کنم، بلکه «به آنها مهلت و فرصت کافی (برای تنبه و بیداری) می‌دهم» و هنگامی که بیدار نشدند، گرفتارشان می‌سازم (وَ أُمْلِی لَهُمْ). زیرا کسانی شتاب و عجله می‌کنند که قدرت کافی ندارند و می‌ترسند فرصت از دستشان برود «ولی نقشه من و مجازاتهایم آنچنان قوی و حساب شده است» که هیچ کس را قدرت فرار از آن نیست (إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ).

این آیه به همه گنهکاران هشدار می‌دهد که تأخیر کیفر الهی را دلیل بر پاکی و درستی خود، و یا ضعیف و ناتوانی پروردگار، نگیرند، و ناز و نعمتهایی را که در آن غرقند، نشانه تقربشان به خدا ندانند، چه بسا این پیروزیها و نعمتهایی که به آنها می‌رسد مقدمه مجازات استدراجی پروردگار باشد، خدا آنها را غرق نعمت می‌کند و به آنها مهلت می‌دهد و بالا و بالاتر می‌برد، اما سر انجام چنان بر زمین می‌کوبد که اثری از آنها باقی نماند و تمام هستی و تاریخشان را درهم می‌پیچد.

از امام صادق علیه السّلام در تفسیر آیه فوق چنین نقل شده که فرمود: «منظور از این آیه بنده گنهکاری است که پس از انجام گناه، خداوند او را مشمول نعمتی قرار می‌دهد ولی او نعمت را به حساب خوبی خودش گذاشته و از استغفار در برابر گناه غافلش می‌سازد».

ج2، ص117

نکات آیه

۱- سنت خداوند بر امهال کفرپیشگانِ تکذیب کننده و تأخیر در هلاکت و عذاب ایشان است. (و أملى لهم إن کیدى متین) املاء (مصدر اُملى از ماده ملاوة) به معناى مهلت دادن و تأخیر انداختن است. به مناسبت اینکه حقیقت بیان شده (مهلت دادن و تأخیر انداختن) درباره تکذیب کنندگان آیات الهى است، معلوم مى شود مراد از تأخیر، تأخیر در عذاب است.

۲- تکذیب کنندگان آیات الهى سزاوار عذاب از جانب خداوند هستند. (و أملى لهم) آنگاه مهلت دادن و تأخیر انداختن عذاب موضوع پیدا مى کند که استحقاق عذاب بالفعل وجود داشته باشد.

۳- تکذیب کنندگان آیات خداوند گرفتار مکر و کید او خواهند شد. (إن کیدى متین)

۴- تأخیر در عذاب تکذیب کنندگان و کشاندن تدریجى آنان به ورطه هاى سقوط با عواملى خوشایند و خام کننده، مکر خدا با ایشان است. (سنستدرجهم ... و أملى لهم إن کیدى متین) مراد از «کید» همان استدراج و امهالى است که در آیه قبل مطرح شد.

۵- امهال خداوند به کفرپیشگان تکذیب کننده، زمینه ساز افزایش عذاب آنان است. (و أملى لهم إن کیدى متین) چون امهال به عنوان «کید» مطرح شده است، معلوم مى شود مهلت دادن در اینجا براى افزون شدن عذاب است.

۶- مکر و کید خداوند نیرومند و شکست ناپذیر است. (إن کیدى متین) «متین» به معناى نیرومند و استوار است.

موضوعات مرتبط

  • آیات خدا: ابتلاى مکذبان آیات خدا ۳ ; کیفر مکذبان آیات خدا ۱، ۲، ۴ ; مهلت به مکذبان آیات خدا ۱، ۴، ۵
  • خدا: سنتهاى خدا ۱، ۴ ; عذابهاى خدا ۲ ; مکر خدا ۳، ۴، ۶ ; مهلت خدا ۵
  • سنت: استدراج ۴ ; سنت مهلت ۱
  • عذاب: اهل عذاب ۲، ۵ ; تأخیر در عذاب ۱، ۴ ; زمینه ارتداد عذاب ۵ ; موجبات عذاب ۲
  • کافران: کیفر کافران ۱ ; مهلت به کافران ۱، ۵

منابع